مانیفست سینمای دینی : الزامات و شرایط
تصویری آرمانگرایانه ازهنر متعالی
[ ]
مانیفست سینمای دینی : الزامات و شرایط
نظرات

                                                 ( مانیفست سینمای دینی:الزامات و شرایط)

                                                                                 نوشته :مهردادمیخبر

                                                                                         بنام خدا

  

پدیده مجرد نیست بلکه مجموعه است.دریک مجموعه،(اجزاء)وجوددارند.پدیده ای (بد)محسوب میشود که تعداد اجزای مفیدش  بر اجزای غیرمفیدآن بچربد.برای اصلاح و تغییرمسیر حرکت یک پدیده ی بدبسمت خوب شدن میبایست اجزاء را یک به یک شناسایی نموده ودر دو ردیف (شایسته) و (ناشایست) طبقه بندی کرد.اگر تعداد عناصر (شایسته) برای احیای پدیده ی مزبور کافی بودسپس با حذف کلی ردیف (ناشایست)یا اصلاح و تغییرمثبت ماهیت اجزاء آن ردیف،ضمن سازماندهی مجدد اجزاء (شایسته)و جایگزینی هریک در مواضع مشخصی که قبلا"توسط اجزای ناشایست اشغال شده بوده  سازمان پدیده  را مجددا"احیانموده وحرکت آن را در مسیر جدیدی که بنابر واقعیت و خاصیت موجوددرذات اجزاء ،لزوما" (خوب ) خواهد بود نظاره کرد.اما اگر تعداد موارد (ناشایست )برای احیای پدیده کافی نباشد چنین پروسه ای جواب نخواهدداد و اصولا"غیر قابل اجرا میباشد.

>>>>>>>>                      >>>>>>>>>>>>>                      >>>>>>>>>>>>>>

                                  

                                              شکل وشیوه ی بیان 

برای رسیدن به سررشته هنر اسلامی و بطور اخص سینمای اسلامی نیاز به تعریفی  عمل پذیر ازماهیت آرمانی سینمای دینی داریم که پتانسیل عملیاتی شدن رابالفعل در خودداشته باشدواین مهم احتیاج به تنظیم یک مانیفست دارد .اما قبل از هرچیز لازم است اصولی رعایت شود.

در نوشتارهائی که بعنوان بیانیه و دستورالعمل یک (شیوه ی جدید وقبلا" کارنشده) مکتوب میگردندباید از از بیان مفاهیم درک شده ی نوین -بدون روشن کردن معنای مورد نظرآن مفهوم  - پرهیز کرد .این بدان خاطراست که ناخواسته در مدارگریز ناپذیر شعارگویی بیهوده به دام نیفتیم وبیانیه مان پروپاگاندا و بمثابه یک بیانیه اجتماعی،ایدئولوژیک بنظر نرسدممکن است مشکل ما (ضعف و نادرستی ادراک)نباشد بلکه (ضعف در بیان ادراکات درست)باشد.برای آنکه تلقی و نگرش ما مفهوم ومقبول عقلهای سلیم واقع شود در حقیقت منشور ما میبایست علمی و متکی بر یافته های مبتنی بر علوم انسانی باشدبطوری که بتوان بعنوان یک (آئین نامه ) از آن بهره جست و هنگامیکه میخواهیم مفهومی مبتنی بر درک شخصی رابازگو کنیم  باید ابتدا آن مفهوم را هویتی بیرونی وعمومی ببخشیم وایهامات و ابهاماتی را که ممکن است در درک خصوصی ما کاملا"روشن باشندبرای درک عمومی نیز شفاف سازی کنیم.     

در وبلاگ یکی از دانشجویان علاقمندسینمای اسلامی خواندم که استادی درقصص  قرآن مجید نوعی دکوپاژرا درک نموده ودر پی آن اعتقادپیداکرده بودکه میتوان از ساختار رروائی قصه های قرآن برای  دکوپاژ سناریو الگو گرفت .ادراک آن استاد محترم برای من  بچه مسلمان عجیب و غیر واقعی بنظر نرسید زیرا که  میدانستم  از این کتاب آسمانی که کاملترین کتاب تاریخ حیات بشریت است میتوان بسیارفراتر از اینها هم انتظارداشت ولی طرز بیان ایشان را نپسندیدم و بیاد برداشتهای صحیح مفسران مسلمان(وبیان ناصحیح آنها) از حقایق علمی در قرآن افتادم  که به(خداشناسی علمی)معروف شده است.مثالهائی می آورم:

ماساروایموتو نویسنده ژاپنی است که به دلیل ادعاهایش در مورد بلور یخ شناخته شده است.ایموتو معتقد است مولکولهای آب در مقابل کلمات و افکار انسان‌ها سریعاً عکس‌العمل نشان می‌دهند . او آزمایش‌های خود را اینگونه انجام می‌دهد : مقداری آب را در ظرفی ریخته سپس افکار مثبت یا کلمات زیبا را بر آن آب می‌خواند یا القا می‌کند و بلافاصله آب را منجمد کرده و از مولکول های یخ عکس می‌گیرد . همین کار را با همان آب و این بار با کلمات منفی یا افکار زشت تکرار می‌کند . او معتقد است تصویر اول شکل هندسی شش‌وجهی زیبایی دارد و تصویر دوم فاقد شکل منظم هندسی است و اصلاً زیبا نیست . او موسیقی‌های مختلفی را نیز امتحان کرده است.حال عده ای از مفسران با استناد به آیه 68 سوره ی الواقعه معتفدندکه خداوند بطور سربسته به این موضوع اشاره کرده است :

أَفَرَأَیْتُمُ الْمَاء الَّذِی تَشْرَبُونَ        (آیا به آبی که می‏نوشید اندیشیده ‏اید؟)

در جائی نیز خواندم که به عقیده مفسران قران کریم در خلال داستان حضرت ایوب علیه السلام، به هیدروتراپی(آب درمانی) تلویحا اشاره و آنرا تجویز کرده است.

ماجرا به اختصار از این قرار است که وی داراى اموال و فرزندان و امکانات بسیار بود و همواره خدا را سپاس مى‏گفت. شیطان به خداوند عرضه داشت که اگر ایّوب را شاکر مى‏بینى به خاطر نعمت فراوانى است که به او داده‏اى، اگر این نعمت‏ها از او گرفته شود او بنده‏ى شکرگزارى نخواهد بود.

خداوند به شیطان اجازه داد بر دنیاى ایّوب مسلّط شود. او ابتدا اموال و گوسفندان و زراعت‏هاى ایّوب را دچار آفت و بلا کرد امّا تأثیرى در ایّوب نگذاشت. سپس بر بدن ایّوب سلطه یافت و او چنان بیمار گشت که از شدّت درد و رنجورى اسیر بستر گردید، امّا با این حال از مقام شکر او چیزى کاسته نشد.

چون ایّوب از این امتحان سخت الهى به خوبى برآمد، خداوند دوباره نعمت‏هاى خود را به او بازگرداند و سلامت جسمش را بازیافت.( تفسیر نمونه، ذیل آیه 43سوره صاد)؛ به این ترتیب که به وی فرمان داد که: 

ارْکُضْ بِرِجْلِکَ  هَذَا مُغْتَسَلُ  بَارِدٌ وَ شَرَاب                   پاى به زمین زن. زد و چشمه آبى پدید آمد، گفتیم این آبى است سرد براى شستشو و نوشیدن (در آن شستشو کن و از آن بیاشام تا از هر درد و الم بیاسایى. 

 یا استنادی که به آیه 95 سوره ی انعام میشود و اعتقاد براین است که در این آیه مبارکه به ماهیت  انرژی هسته ای اشاره شده است:

    ان اللّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَى یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَیِّتِ مِنَ الْحَیِّ ذَلِکُمُ اللّهُ فَأَنَّى      تُؤْفَکُونَخدا                              ( شکافنده دانه و هسته است زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون مىآورد چنین است خداى شما پس چگونه [از حق] منحرف مىشوید )

یا در مورد انبساط کائنات:

وَالسَّمَاءَ بَنَينَاهَا بِأَيدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ  (سوره مبارکه ذاريات آیه 47)

 و ما آسمان را با قدرت بنا کرديم، و همواره آن را وسعت مي‌بخشيم.

به این ترجمه از آیاتی در سوره ی فاطر نیز توجه کنید:

  • حمد ( ستايش ، تمجيد ) براي خداوند خالق ( به پا دارنده ) آسمانها و زمين ، قرار دهنده ملائكه رسولاني ( فرستادگاني ) [كه] دارندگان بالهايي دو تا و سه تا و چهار تا [هستند] ، مي‌افزايد در خلقت ( مخلوقات )  آنچه را كه ميخواهد ، بدرستي خداوند براي هر ( تمام ) چيزي قادري ( توانايي ) [است]

با برسي ساختار فيزيكي بازوهاي ميله‌اي كهكشانهاي مارپيچي ، اين بالها كاملا مشخص و معلوم شده اند كه با شگفتي تمام بايد گفت كه تعداد آنها دو يا سه و يا چهار عدد است . جالب اينكه اينها نيز در خلقت خود از رياضيات دوجيني تبعيت و پيروي مي‌كنند . 

این برداشتهاو تفاسیرابدا" برای افراد غیر معتقد قابل قبول نمیباشد زیرا که آنان علاوه بر اینکه بنوعی بیماری مقاومت در مقابل درک حقایق معنوی راستین و وحیانی دچارند بلکه فقط معنای لغوی وظاهر آیات را میفهمند و بدلیل دارا نبودن ایمان نمیتوانند به عمق معانی وارد شوند.امثال چنین برداشتها و تلقیاتی از سوی مفسران قرآن موجب شده عده ای از خود بیگانه مادی گراکه همیشه در برابر قرآن کریم و سایر کتب آسمانی جبهه گیری مینمایند وبه غلط تصور میکنند ما با عنوان کردن این آیات قصدنفی ارزش کشفیات دانشمندان راداریم به مضحکه ی چنین تلقیاتی پرداخته و بگویند :اگر مسلمانان بواسطه ی قرآنشان به کشفیات دانشمندان و محققین قرون معاصر واقف بوده اند پس چرا خودشان زودتر ازآنان دست بکار اکتشاف و اختراع نشده اند؟آنان از این حقیقت غافلند که قرآن ابدا"یک کتاب علوم طبیعی نیست وخداوند از همان آغاز خلقت بشرتاکنون هیچگاه علم راحاضرو آماده در اختیار انسان قرار نداده بلکه فقط سررشته هائی را که به آیات و نشانه ها معر و فند بر ا ی وی نما یا ن نموده و ترغیبش کرده که  خود با کوشش و مجاهدت حقایق را کشف کند.دربیش از 150 آیه از قرآن انسان به تعقل،تفکر و تدبر در آفرینش آسمانها و زمین ترغیب شده است.

مسلما" مفسران آگاه و دانشمند مسلمان جواب چنین مضحکه هائی را نیز داده اند و من نمیخواهم و علاقه ای هم ندارم که واردبحثهای اینچنینی بشوم .منظور م از آوردن چنین مثالهائی اینست که میشود طوری چنین تفاسیری را بیان کرد که با کمترین مقاومتی از جانب مخاطبین خارج از حوزه ی دین مواجه شوند.طرز بیان ادراکات به اندازه خودآن ادراکات اهمیت داردزیرا که ادراک یک تجربه ی شخصی و درونیست و هنگامی جنبه ی بیرونی میابد که بیان میشود پس باید طوری بیان شود که توسط  پارامترهای منطقی نشودبرآن خرده گرفت.مطمئنا"این نقیصه درشیوه ی بیان را میتوان رفع کرد .به چه دلیل نویسنده ای نظیر (کارلوس کاستاندا) که حتی در مورد محل و تاریخ تولد خود به جهانیان دروغ میگوید قادر میگردد در بازه ی زمانی کتابت و نشر حدود فقط 11 کتاب یعنی حدود 45 سال، عرفان ناوالیستی،سرخپوستی مد نظرش را که به مواد وگیاهان روانگردان متکی است در میان جمعیت کثیری از جوانان جهان ترویج دهد؟شاید جوابهای بسیاری برای این سوال وجودداشته باشد که یکی از آن جوابها وجودجذابیت مبتنی بر بی قیدی و لذت جوئی در این نوع از عرفانهای پوشالی و مخرب روح است ولی چیزی که نمیشود آنرا انکار نمود این است که چنین عرفانی سابقه ی ماقبل تاریخی دارد و لی تنها پس از انتشار کتب کاستاندا بود که فراگیر شده و پیروان سینه چاک بیشماری یافت و آنهم فقط و فقط بعلت جذابیت بیان کاستاندا و نبوغی بود که درهنر نویسندگیش  وجودداشت.    

                                           پرهیز ازایهامات  

در تنظیم مانیفست سینمای دینی استفاده از ایهامات و انتزاعات نیز مشکل ساز خواهدبود. نمونه هائی که در ذیل آورده ام فقط جهت روشن شدن منظور است و قابل تعمیم به هزاران کلمه و مفهوم دیگر نیز میباشد :

وقتی  به کلمه ی ( جنون )برخورد میکنیم قاعدتا"به تعاریفی  مختلف ومتناقض ازمجنونیت و دیوانگی میرسیم تعریفی که علوم انسانی از جنون میدهند همان در هم ریختگی و نابسامانی مکانیزم عقلی و رفتاری انسان است ولی از همین مفهوم در جاهائی ممکن است بعنوان یک صفت توهین آمیزو یا ناسزااستفاده شوددر عین حال همین صفت  از منظر عرفان تعریفی لطیف و زیبا دارد که حتی گاهی وصف حالی میشود برای انسانهای وارسته و مقربان درگاه الهی.پس در مباحثمان(مباحثی که قرار است مارا به آن تعریف آرمانیمان از هنر پاک برسانند)ازلفظی مانندجنون فقط و فقط میبایست بعنوان یک رفتار نابهنجار انسان  یاد کنیم و لاغیرچون ما در پی یک تئوری واقعگرایانه و عمل پذیر هستیم نه یک دستورالعمل آرمانی که  مابه ازای واقعی  و عملی نمیپذیرد.در مورد لفظی مانند(فساد)نیز میباید شفاف عمل کنیم و نوع آن را مشخص کرده و رویکردش را عریان سازیم تا فقط یک (ناسزا) یا (بهتان و تهمت) بنظر نرسد.کلمات دیگری همچون (تعصب)،(ایمان)،(عشق)،(نفرت)،(شکوه)،(ذلت)و....نیز از جمله مفاهیمی هستند که میتواند معانی مختلف از آنها منتزع گرددو دررده ی مفاهیمی قرارمیگیرند که باید بروشنی از آنها استفاده نمود. 

                                       لزوم بیانی عاری ازعصبیت

در سطور بالا با آوردن مثالهایی نشان دادیم که برای تنظیم بیانیه ای که به شرح  اصول لازم  هنر دینی  میپردازدباید مفاهیم نوین وکلمات  انتزاعی را از بعد موردنظرمقوله نگریست (یا بعبارت دیگر باید منظوراز بکارگیریشان را روشن کرد)البته نباید این تصور بوجود بیاید که  مادر حوزه ی محصولات هنردین محور مجازبه بیان شگفتیهای قرآن کریم و کلام انبیاء و ائمه نیستیم یانباید به حقایق والائی همچون عشق و احساس و غیرت و عرق دینی،میهنی یاعرفان و فلسفه و ادبیات و کلا" رویکردهایی که با انتزاعات سروکار دارندبپردازیم.مسلما" ما در گستره ی بیان هنری آرمانی خود مجاز هستیم بنا بر اقتضائاتی ازتحریک و ارضاء احساسات مختلف بشری (در چارچوبی اخلاقی)بهره ببریم و پیامها و القائات مورد نظرمان راازآن طرق  به مخاطبمان منتقل نمائیم ولی دراینجامراد ما این است که نه در(ساختار) محصولات هنریمان بلکه در (دستورالعمل ساخت و محتوابخشی) که مانیفست یا منشور مامحسوب میشود باید واقعیت و نامبهم بودن  وجودداشته باشدو بهیچوجه احساسی و هیجانی بامولفه ها ی دستوری برخورد نکنیم،تعصبات ناشی از افتراقات دینی و مذهبی (برگرفته از حوادث تاریخی ) را در آنها دخالت ندهیم و حتما"گوشه چشمی  نیز به ( پلورالیزم دینی ) داشته باشیم .

پلورالیزم؟!...در اینجا ممکن است نوعی تردید پدید آیدکه آیا ما بعنوان یک مسلمان و یک شیعه ی علوی مجازیم که  از الفبای مذهبی اصیل مختص به خود چشم پوشی نموده وریسک افتادن  به دام سکولاریسم،لیبرالیسم ویا در خوشبینانه ترین شکلش اخلاق گرائی منهای دین را بپذیریم؟ زیرا که بقول یکی از مسوولین (آقای علی اصغر جعفری مسئول بسیج رسانه ی ملی) مبانی دین را نمیتوان با هنر آلوده به سکولار ترویح داد.مسلما"چنین چیزی ممکن نیست زیرا سکولاریسم اصلا"دین را مجاز به دخالت درهیچکدام از وجوه زندگی انسان نمیداند.

داشتن عنایت به پلورالیسم دینی درابتدای را ه رسیدن به یک زبان همه فهم و جهانشمول  از دین خالی از آلودگیهایی که ناجوانمردانه به آن چسبانده اند و سپس در گامهای بعدی تبیین نمودن مبانی اعتقادی خاص تر و مشخص تر که مختص دین اسلام  و مذهب مترقی شیعه است .مسلما" مسیر صعب و پر پیچ و خمیست که در هر نقطه از آن احتمال انحراف وجوددارد.راه حل  پرهیز ازانحرافات تنظیم دستور العملی محکم است که همواره با رجوع به آن بتوانیم  موارد انحرافی را از موارد درست تمیز داده وآنهارا از حوزه ی کار و تحقیق خود خارج سازیم.مابه قرائتی نوین وآداپته شده از پلورالیزم دینی احتیاج داریم که در آن قرائت،دین و آئین ما از استحاله ایمن بماند. 

روش پلورالیسم ماخوذ از فرهنگ غربی است و امروزه در فرهنگ و هنر دینی بدین معنی است که در یک عرصه فکری و مذهبی، عقاید و روشهائی که در همه ی ادیان و مذاهب  مورد قبول باشدشناخته شده و بدینوسیله رفع اختلاف گردد. بنابراین، مفاد پلورالیسم دینی از آثار و کشفیات عصر جدید است که میتواند مورد قبول بسیاری از متفکرین قرار گیرد.

غایت پلورالیسم اثبات حقانیت برای همه ادیان ومذاهب است.این غایت شاید برای بسیاری از ادیان که کاستیها و نقائصی دارندمفید و تعالی بخش باشد ولی در صورت غفلت میتواند باعث تضعیف دین اسلام که کاملترین دین است بشود.  کثرت گرایی دینی بر آن است که ثابت کند ادیان گوناگون، همگی می توانند مایه رستگاری یا کمال نفس پیروان خود شوند؛ چنان که در «هندوئیسم» تصریح می شود که برای نیل به رهایی یا رستگاری راههای بسیاری وجود دارد.ازآنجا که هر مکتبی قرائت خاصی از پلورالیزم دینی دارد، نمی توان برای «پلورالیزم دینی» یک تعریف جامع بیان نمود؛ امّا معنای شایع و رایج امروزی از «پلورالیزم دینی» این است که حقّ مطلق، نجات و رستگاری را منحصر در یک دین و مذهب و پیروی از یک شریعت و آیین ندانیم، بلکه معتقد شویم که حقیقت مطلق، مشترک میان همه ادیان است و آئینهای مختلف در واقع جلوه های گوناگون «حقّ مطلق»اند. و در نتیجه، پیروان تمام ادیان و مذاهب، به هدایت و نجات دست می یابند.

ادیان مختلف، جریانهای متفاوت تجربه دینی هستند که هر یک در مقطع متفاوتی در تاریخ بشر آغاز گردیده و هر یک خود آگاهی عقلی خود را درون یک فضای فرهنگی متفاوت بازیافته است.«پلورالیزم دینی» به این معنی از دیدگاه قرآن کریم مورد قبول نبوده و مردود است؛ زیرا به نظر قرآن، دین حق و صراط مستقیم یکی بیش نیست و آن دین اسلام است و بس:

وَمَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الإِسْلامِ دینا فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الخاسِرینَ

هر کس غیر از اسلام آیینی برای خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد و در آخرت از زیان کاران است.

و در آیات دیگر، قرآن کریم پس از اشاره به مجموعه ای از احکام شریعت اسلام، آن را به عنوان «راه راست الهی» توصیف کرده، مسلمانان را توصیه می کند که از آن پیروی کنند و به راهها و شرایع و ادیان دیگر دل ندهند، تا رستگار شوند:

«وَأَنَّ هـذا صِراطِی مُسْتَقِـیماً فَاتَّبِعُوهُ وَلا تَـتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِـیلِهِ»

این راه مستقیم من (راه توحید، راه حق و عدالت، راه پاکی و تقوا) است. از آن پیروی کنید و از راههای دیگر که شما را از راه خدا منحرف و پراکنده می کند، متابعت نکنید.

البته شایان ذکر است که برخی با استدلال به ظاهر آیه 62سوره بقره ، به زعم خود نظر اسلام را درباره پلورالیزم دینی موافق و مساعد می دانند. خداوند در این آیه می فرماید:

«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هادُوا وَالنَّصاری والصّابِئِـینَ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ»

کسانی که ایمان آورده اند (مسلمانان)، و یهود و نصاری و صابئان آنها که ایمان به خدا و روز رستاخیر آورده و عمل صالح انجام داده اند، پاداششان نزد پروردگارشان محفوظ بوده و هیچ گونه ترس و غمی برای آنها نیست.»

ولی با توجه به آیات یاد شده و آیات فراوان دیگر که یهود، نصاری و پیروان سایر ادیان را به سوی پذیرش آیین جدید (اسلام) دعوت می کند، اگر به ظاهر این آیه اکتفا کنیم و درست آن را تفسیر و توجیه نکنیم، لازم می آید با بخش عظیمی از آیات قرآن تضاد پیدا کند؛ در حالی که در کلام الهی هیچ گونه تضاد و تناقضی نیست. پس لازم است با دقت و تأمل در خود آیه و با در نظر گرفتن آیات دیگر تفسیر درست را از این آیه به دست آوریم؛ چرا که به خوبی می دانیم، آیات قرآن یکدیگر را تفسیر می کنند. حال، با توجه به تمام این نکات می گوییم:

در آیه فوق مسئله ایمان تکرار شده، و منظور از ایمان دومی به طوری که از سیاق استفاده می شود، حقیقت ایمان است و این تکرار می فهماند که مراد از «الذینَ آمنُوا»در ابتدای آیه، کسانی هستند که ایمان ظاهری دارند و به این نام و به این سمت شناخته شده اند. بنابراین، معنای این آیه این می شود: «این نامها و نام گذاریها که دارید، از قبیل مؤمنین، یهودیان، مسیحیان، صابئیان، اینها نزد خدا هیچ ارزشی ندارد؛ نه شما را مستحق پاداشی می کند، و نه از عذاب او ایمن می سازد.»

یا اینکه بگوییم: آیه فوق ناظر به سؤالی است که برای بسیاری از مسلمانان در آغاز اسلام مطرح بوده است؛ آنها در فکر بودند که اگر راه حق و نجات تنها اسلام است، پس تکلیف نیاکان و پدران ما چه می شود؟ آیا آنها به خاطر عدم درک زمان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و ایمان نیاوردن به او مجازات خواهند شد؟ در اینجا آیه شریفه مورد نظر نازل گردید و اعلام داشت که هر کسی در عصر خود به پیامبر بر حق و کتاب آسمانی زمان خویش ایمان آورده و عمل صالح انجام داده باشد، اهل نجات است و جای هیچ گونه نگرانی نیست.

گذشته از حقانیت یا عدم حقانیت ادیان مختلف باید کثرتها به عنوان واقعیتهای اجتماعی پذیرفته شوند و مصلحت جامعه این نیست که مردم بخاطر دارا بودن عقائد مختلف و روشهای متفاوت پرستش خداوند به جان هم بیفتند، بلکه باید همزیستی داشته باشند. به این معنا که در جامعه، دو فرقه در عین حال که گرایشهای خاص و متفاوت از هم دارند، به هم احترام می گذارند و عملاً با یکدیگر درگیر نمی شوند؛ مثلاً شیعه و سنی در جهان اسلام باید به مدارا و برادری با هم زندگی کنند. در عین حال که هر کس نظر خودش را صحیح و نظریه بقیه را نادرست می داند، در مقام عمل، برادرانه زندگی می کنند.

این مفهوم از پلورالیسم در قلمرو فرق اسلامی و ادیان توحیدی کاملاً مورد قبول است. ما این نوع از پلورالیسم را در بین دو فرقه از یک مذهب، بین دو مذهب از یک دین، و بین دو دین الهی پذیرفته ایم؛ به عنوان مثال، پیروان اسلام و مسیحیت و یهودیت برخورد فیزیکی ندارند، بلکه با احترام و ادب نسبت به هم برخورد دارند و با هم رفت و آمد دارند و تجارت می کنند. این پلورالیزم، به عرصه فکر و نظر ربطی ندارد. در قرآن و سیره پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام ، بر روابط میان فرقه های مختلف مسلمانان تأکید زیادی شده است و البته تلاش فرهنگی و روشنگری از وظایف همه مسلمانان است ضمن اینکه عرق دینی و غیرتمندی نیزدر این مسیر باید همواره با ما همراه باشد و در مقابل اهانت و هتک حرمت نسبت به مقدسات خود هشیارانه مقابله نمائیم.این حقیقت را نیز باید دانست که تعصب بجانسبت به دین اگر با احکام دین همراه باشد هرگز به انحراف نخواهد رفت و از سوی هیچ عقل سلیمی مذموم انگاشته نخواهد شد  

تعصب در ذات خود خصیصه ی بدی محسوب نمیشود تعصب به دو قسم مذموم و ممدوح تقسیم می شود. تعصبی كه بار منفی دارد و به معنای لجاجت، تكبر و وابستگی غیر منطقی و غیر معقول به كسی یا چیزی است، پیامدهای منفی و تلقي كوركورانه و جمود اندیشی را در پی دارد. تعصب بدین معنا از منظر اسلام مذموم بوده و در آموزه های دینی از آن شدیدا‍ً نكوهش شده است تا آنجا كه پیامبر(ص) آن را یكی از ویژگی های جامعه عصر جاهلیت خواند و فرمود:

"هر كس در دلش به اندازه خردلي عصبیّت باشد خداوند روز قیامت او را با اعراب جاهلیت محشور می كند"

همچنین ایشان می فرمود:

"كسی كه مردم را دعوت به تعصّب كند از ما نیست و كسی به خاطر تعصّب بجنگد از ما نیست.

امیرالمومنین علی(ع) نیز تعصب غیر منطقی را عامل انحراف و بدبختی خواند.تعصب به معنای حمایت از دین و تلاش در نگهبانی از دین و كوشش در خصوص ترویج آن، ممدوح بوده و در آموزه های دینی بدان سفارش شده است. تعصب دینی كه گاهی از آن به غیرت دینی یاد می شود، آن است كه هرگاه به دین و مقدسات و ارزش های آن اهانت شود و دین زدایی و ارزش ستیزی ظهور نمود، مسلمانان نباید در برابر آن بی اعتنا باشند، بلكه باید با بهره گیری از خِرَد و زمان شناسی و جامعه شناسی، به دفاع از دین و مقدسات آن بپردازند. همان گونه كه بزرگان دین در برابر اهانت به دین بی اعتنا نبوده، حتی برای حفظ دین و ارزش های آن زحمات طاقت فرسا را متحمل شده و بعضاً به شهادت رسیدند بی تردید یكی از علل اصلی قیام امام حسین(ع) حفظ دین و ارزش های آن بود در قیام امام حسین(ع) غیرت و تعصب دینی به اوج خود رسید. امویان دین ستیز، دین و مقدسات آن را مورد تعرض قرار داده و از دین جز پوستی باقی نگذاشته بودند از این رو امام حسین(ع) با خطبه خواندن و سخنرانی مردم را به غیرت دینی فرا خواند و مرگ در راه دین را افخار و زینت دانست:

خط الموت علی وُلُد آدم مخطّ القلادة علی جید الفتاة..."

همچنین امام حسین(ع) در نامه ای به مرم بصره اعلام نمود كه دین و ارزش های آن مرده و بدعت ظهور نموده است:

"من شما را به كتاب خدا و سنّت پیامبر فرا می خوانم. سنّت مرده و بدعت زنده شده ا ست..."

.كلمات امام دو پیام مهم داشت: یكم: دین زدایی و افول غیرت دینی جامعه را فرا گرفته است.

دوم - امام حسین(ع) همگان را به غیرت دینی فرا خواند و به مسلمان گوشزد نمود كه نباید در برابر دین ستیزی و ارزش زدایی امویان بی تفاوت باشد.
نكته قابل دقت آن است كه امام حسین(ع) دشمنان خویش را نیز به غیرت دینی فرا خواند. حضرت در كربلا فرمود:
"ألا ترون إلی الحق لا یعمل به و إلی الباطل لا یتناهی عنه... فإنّی لا أری الموت إلا سعادة و الحیاة مع الظالمین إلا برماً".
تیغ بهر عزّت دين است و بس مقصد او حفظ آیین است و بس.ائمه دیگر نیز به حفظ دین اهمیت می دادند، زیرا در برابر دین زدایی بی اعتنا نبودند و به ارزش های دینی سخت اهمیت می دادند. قیام و صلح و سكوت ائمه(ع) در راستای حفظ دین صورت گرفت و برای حفظ دین به شهادت رسیدند.
در عصر امام راحل(س) با حكم ارتداد سلمان رشدی به همه مسلمانان درس داد كه باید تعصب و غیرت دینی خویش را حفظ كنند، زیرا دین و مقدسات آن را با هیچ مصلحتی نمی توان معامله كرد. فتوای امام راحل(س) در زمانی صادر شد كه دین ستیزان و دین گریزان او را متهم به سنت گرایی نموده و او را مخالف بیان و اندیشه خواند؛کیست که نداند توهیناتی از قبیل آیات شیطانی و کاریکاتورهایی که در جراید غربی منتشر میشود و یا ترانه ای که خواننده ی توهم زده ای(که در سطور ذیل ماهیت توهمش را شرح میدهم) چون شاهین نجفی خوانده نمیتوانند مصداقهای درستی برای آزادی بیان باشند.این توهینات در کنار تندرویهای جنایتکارانه ی القاعده ،طالبان،داعش و بوکوحرام ،همه و همه بخشهائی از یک توطئه و مبارزه ی فراگیر و برنامه ریزی شده هستند.درپروسه ی شوم این (تئاتر توطئه) مواردی مشاهده شده که نه تنهابازیگران ازجعلی وساختگی بودن کاراکترخودو سرمنشاء خلق،تکوین و هدایت آن بی اطلاع بوده اند بلکه حتی توهم  ساختارشکنی واستقلال فکری- عملی را نیزعمیقا"داشته اند.کارگردانان اصلی این بازی کثیف میخواهند آبروی اسلام را به خیال خام خود خدشه دار کنندو مانع گسترش آن در جهان شوند؟همه روزه قدرتهای شیطانی  بوسیله ی ایادی خود و به نام اسلام جنایت و خیانت میکنند و سپس همان جنایات را محکوم کرده و خودرا حامی سینه چاک حقوق بشر جامیزنند.
نبردی در جریان است که اصالتا"ماهیتی فرهنگی دارد. حتی در بطن فلسفه ی وجودی گروههائی همچون القاعده و غیره نیزهدف فرهنگی(یا بهتر بگویم: ضدفرهنگی)وجوددارد.
دراین زمانه ی حساس  تعصب دینی باید بر اساس زمان و جامعه شناسی و خرد ورزی صورت گیرد، در غیر این صورت تعصب دینی به عصبیت كور كورانه تبدیل شده، پیامدهای منفی در پی خواهد داشت. ما مجاز نیستیم که جواب شیطنتهای ابرقدرتهارا بافعالیتهائی مشابه آنچه که آنها انجام داده و میدهند بدهیم چون اگر غیرت دینی بر اساس عقلانیت و رشد سیاسی و فرهنگی صورت نگیرد، ممكن است تبدیل به نوعی خشونت گرایی شود كه با جامعه دینی همسویی ندارد. 

  داشتن گوشه چشمی به روش پلورالیسم را نباید بمعنای فراموش نمودن دین و  آئین و غیرت و تعصب ستوده ی دینی ،مذهبی خودمان بدانیم.در پیروی از این اندیشه،پیشفرض مادین مبین اسلام وتعالیم مترقی  تشیع است و در پی اشتراکات عقاید و مذاهب دیگر با تشیع می گردیم. اگر عقیده یانگرشی در مذهب ما مذموم است حتی اگر در همه ی ادیان دیگر سفارش شده باشدبیدرنگ باید از آن چشم پوشی نمائیم و این چشمپوشی و مخالفت نمیبایست نمود عینی داشته باشد چون باعث جبهه گیری پیروان مذاهب و ادیان دیگر خواهد شدو کاررا سخت خواهدکرد .گرچه  ما مسلمان شیعه هستیم و به حقانیت خود ایمان کامل داریم ولی واقعیتهای پیرامون خودرا نمیتوانیم نادیده بگیریم.یکی از ویژگیهای مومن هشیار بودن اوست و اینکه میبایست  فرزند زمانه ی خویش باشد وبرای پرهیز از غافلگیر شدن در هر عرصه ای حقایق و واقعیتهای پیرامونش را بدقت رصد کندو همواره راهکارو سیاست مقابله ی درست را آماده روی میز داشته باشد.  بنظر حقیر درمسیر رسیدن به بام هنر اسلامی و هنر شیعی رفع اختلافات و تعصبات کور پله ی اول نردبان است و باید به آن بسیار توجه شود.البته نباید فراموش کنیم که پس از رد شدن از افتراقات،در پله ی آخر هم و غم ما باید تبیین مبانی شیعه باشد و پس از پرداختن به مشترکات و درهم شکستن مقاومتهائی  که ریشه در تعصبات کوردارندبنحوی ظریف و استادانه به اثبات حقانیت و کمال نگرش و جهانبینی خود بپردازیم.

                                                           موخره

خلاصه ی هدفم از نوشتن این سطور را چنین میتوانم بیان نمایم :

ما برای نیل به مقصود خود که همانا تدوین یک دستورالعمل کامل ،جامع و عمل پذیر برای دستیابی به رسانه و هنر جاذبه دار و فراگیر و جهانشمول دینی است باید ابتدافارغ از هرگونه یکسو نگری ودخالت دادن حواشی تاریخی به بطن بکر،پاک و بی آلایش ادیان الهی که از لابلای آموزه هایشان آشکاراست،نقاط و نکات مشترک ادیان و مذاهب مرتبط به آنها را بیابیم .نقاط ونکاتی که موجودندو از سوی هیچکدام از ادیان قابل نفی و ردنمیباشد.

این گام، اولین گام و البته مهمترین و اساسی ترین و سخت ترین گام است.گامهای بعدی آسانتر خواهند بودزیرا که اگر در رفع اختلافات دینی،مذهبی  و رسیدن به اشتراکات توفیق حاصل کنیم پرده های تیره و خاک گرفته ی قرون و اعصار جهالت و تعصبات خشک و بی منطق را کنارزده ایم و اذهان آماده و شفاف و روشنی را در اختیار خواهیم داشت که آمادگی هر نوع هدایت مثبتی را دارندو خوب را از بد بدرستی تشخیص میدهند.

انشاالله در فرصتهای بعدی جهت رفع شبهات مقاله ی جامع تری تنظیم خواهم کرد .از دوستان خواهشمندم اگر ایرادی بر نظرات حقیر وارد میدانندمنت بر من نهاده و بیان نمایند.

با تشکر از توجه شما

                                                                       مهرداد میخبر-93/5/6 قصرشیرین

(در نگارش این مقاله مراجعاتی به سایت: پایگاه اطلاع رسانی حوزه وهمچنین سایت: مرکز ملی پاسخگوئی به سوالات دینی انجام گرفته است) م.م

       استفاده رایگان از این مطلب با اطلاع رسانی (از طریق همین و بلاگ) و باذکر نام

                         نویسنده ووبلاگ  از نظر اینجانب شرعا"مجاز میباشد.

 

 



تعداد بازدید از این مطلب: 6059
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2

سه شنبه 25 شهريور 1393 ساعت : 4:56 بعد از ظهر | نویسنده : م.م
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
مدیریت قلم تو در تاریخ : 1393/11/23/cintelrom - - گفته است :
با سلام


مطلب شما در باشگاه وبلاگنویسان ایرانی " حرف تو " منتشر گردید
لینک مطلب شما در سایت حرف تو:
http://harfeto.ir/?q=node/39748
هدیه سایت قلم تو به شما :
هر گاه تهيدست شديد با صدقه دادن، با خدا تجارت كنيد.حضرت علی(ع)



/weblog/file/img/m.jpg
مدیریت قلم تو در تاریخ : 1393/11/23/cintelrom - - گفته است :
با سلام

وبلاگ نویس فرهیخته ، مطلب شما در سایت قلم تو منتشر گردید
منتظر مطالب خوب شما هستیم.

هدیه سایت به شما
اي فرزند آدم ! خودت وصي مال خويش باش، امروز به گونه اي عمل كن كه دوست داري پس از مرگت عمل كنند. حضرت علی(ع)

با تشکر فراوان
مدیریت سایت قلم تو


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








اطلاعات کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آخرین مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
درباره ما
تقدیم به عزیز سفرکرده ام (فاطمه) .گرچه ناگهان مراتنها گذاشتی ولی به دیداردوباره ات امیدوارم،درلحظه موعودی که ناگهان میآید. --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- د رقرونی هم دور وهم نه چندان دور( ایران )باوجود نشیب و فراز های تاریخی بسیارش در بازه های زمانی مکرر،همواره ابرقدرتی احیا شونده و دارای پتانسیل و استعدادبالا برای سیادت برجهان بود .کشورما نه تنها از نقطه نظرقابلیتهای علمی و فرهنگی ،هنری ،ادبی و قدرت نظامی یکی از چندتمدن انگشت شماری بود که حرف اول را دردنیاهای شناخته شده ی آن زمانها میزد، بلکه در دوره هائی طلائی و باشکوه ،قطب معنوی و پرجلال و جبروت جهان اسلام نیز بشمار میرفت . در عصر جدید که قدرت رسانه بمراتب کارآمد تر از قدرت نظامیست باید قابلیتهای بالقوه و اثبات شده ایرانی مسلمان را برای ایجاد رسانه تعالی بخش،درست و کارآمدبه همه یادآوری نمودتا اراده ای عظیم درهنرمندان ما پدید آید درجهت ایجاد (سینمای متعالی)و پدیدآوردن رقیبی متفاوت و معناگرا برای سینمای پوچ ،فاسد و مضمحل غرب و شرق نسیان زده و بالاخص " غول هالیوود"که برکل جهان سیطره یافته است.شاید بپرسید چرا سینما؟...جواب این است : سینما تاثیر بخش ترین رسانه در عالم است و باآن میتوان وجود معنوی انسانها را تعالی دادویا تخریب کرد...و متاسفانه تخریب کاریست که در حال حاضر این رسانه با عمده محصولات خودبه آن همت گماشته است و تک و توک محصولات تعالی بخش آن همیشه در سایه قراردارندو بخوبی دیده نمیشوند چون جذابیت عام ندارندو قادر به رقابت با موج خشونت و برهنه نمایی موجودنیستند. دادن جذابیت و عناصر لذت بخش نوین و امتحان نشده بدون عوامل گناه آلود به محصولات تصویری بگونه ای که بتواند بالذات ناشی از محصولات سخیف و ضد اخلاقی رقابت نماید کاریست بس پیچیده که نیازمند فعالیت خالصانه مغزهای متفکر ومبتکراست و من فکر میکنم این مهم فقط از عهده هنرمندان و متفکران ایرانی برخواهد آمد و شاید روزی که من نباشم محقق گردد...شاید
منو اصلی
موضوعات
لینک دوستان
آرشیو مطالب
نویسندگان
پیوندهای روزانه
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 193
:: کل نظرات : 70

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 25

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 75
:: باردید دیروز : 62
:: بازدید هفته : 3465
:: بازدید ماه : 25026
:: بازدید سال : 150791
:: بازدید کلی : 654145
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان CINTELROM و آدرس cintelrom.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.