تصویری آرمانگرایانه ازهنر متعالی
[ ]
گفتگو با روپرت وایت کارگردان (خیزش سیاره میمونها)
نظرات

  معرفی  فیلم خیزش سیاره میمون‌ها و گفتگوئی

با کارگردان آن (Rise of the Planet of the Apes)

منابع : وبکی پدیا - روزنامه شرق)

**************************

خیزش سیاره میمونهافیلمیست محصول سال ۲۰۱۱ به کارگردانی روپرت وایتاست. در این فیلم جیمز فرانکو، فریدا پینتو ، جان لیسگو ، برایان کوکس ، تام فلتون ، اندی سرکیس بازی کردند.این فیلم براساس رمان سیاره میمون‌ها ساخته شده است و همچنین آغاز و شکل گیری فیلم های سیاره میمون‌ها (فیلم ۱۹۶۸) و سیاره میمون‌ها (فیلم 2001) را توضیح میدهد.

 

خلاصه داستان

ویل رادمن (جیمز فرانکو)یک محقق است ودر یک شرکت داروسازی به نام جنسیس کار میکند پدر او آلزایمر دارد و او به دنبال دارویی است تا بتواند قدرت ادراک را بال ببرد و بیماری پدرش را درمان کند از همین رو داروی خود به نام ALZ-112 را روی میمون ها آزمایش میکند و در آنها قدرت هوشی به سرعت افزایش میباد یکی از میمون ها به نام چشم روشن دارای هوش بسیار زیادی میشود در جلسه ای باحضور هیئت مدیره شرکت جنسیس او از آنها میخواهد در طرح اوسرمایه گذاری کنند اما چشم روشن که قرار است به جلسه آورده شود به ناگهان دچار حمله میشود وهمه جا را بهم میریزد ماموران برای مهار او مجبور به شلیک میشوند و رئیس شرکت دستور میدهد تا همه میمون ها را بکشند مسئول نگهداری میمون هارابرت فرانکلین(تیلر لابینه) یک نوزاد میمون را به نزد ویل می آورد و میگوید او بچه چشم روشن است و نمی‌تواند اورا بکشد همچنین متوجه میشود دلیل حمله میمون دفاع از فرزندش بوده است پس ویل اورا به خانه میبرد و اسمش را سزار میگذارد او متوجه میشود سزار به طور وراثتی این هوش را از مادرش به ارث برده است از طرفی با تزریق داروی ALZ-112 به پدرش در میابد حال او بهتر شده است پس بر روی نسل جدیدی از این دارو کار میکند چند سال بعد پدرش با همسایه که یک خلبان است دچار مشاجره میشود و سزار در حمایت از پدر ویل به او حمله میکند دادگاه حکم میدهد تا سزار به مرکز نگهداری میمون ها منتقل شود از طرفی ویل رادمن موفق میشود تا رئیسش استیون جاکوبس (دیوید اویلو) را متقاعد کند تا آزمایش ALZ-113 که نمونه پیشرفته تر است آزمایش کند اما درحین آزمایش ماسک یکی از نفرات به نام رابرت فرانکلین از صورتش در می آید ودر معرض این گاز قرار میگیرد این دارو هوش میمون ها را به سرعت افزایش میدهد اما پس از مدتی پدر ویل از دنیا میرود واو از استیون جاکوبس(دیوید اویلو) میخواهد تا آزمایش را متوقف کند او به استیو میگوید ممکن است این دارو از آنجا که یک ویروس است روی انسان اثرات بدی بگذارد ومنجر به مرگ اوشوداما جاکوبس ویل را اخراج میکند وبه کارش ادامه میدهد از طرفی رابرت فرانکلین که دراثر این گاز حالش بد است خودش را به خانه ویل می رساند تا وضعیتش را به اطلاع او برساند اما ویل رادمن خانه نیست و رابرت با همسایه ویل که خلبان است مواجه میشود و پس از سرفه از دهان او خون به روی بدن همسایه ویل میریزد چند روز بعد جسد رابرت پیدا میشود و خطرناک بودن این ویروس برای انسان به استیو جاکوبس اطلاع داده میشود از طرف دیگر در نهایت سزار موفق میشود رهبری میمون ها یی که درز مرکز نگهداری میشوند را در دست بگیرد او شبانه به خانه ویل می آید و مقداری از ALZ-113 را باخود به مرکز نگهداری میمون ها میبرد تا آنها باهوش تر شوند در نهایت میمون ها از مرکز نگداری فرار میکنند تا خود را به جنگل برسانند ودر این راه با انسان ها درگیر میشوند واستیو جاکوبس در این درگیری کشته میشود در ادامه میمون ها خود را به جنگل ردوود میرسانند ویل به جنگل میرود واز سزار میخواهد تا به خانه برگردد اما سزار میگوید اینجا (جنگل) خانه اوست. در پایان فیلم مشاهده میشود که ویروس توسط همسایه ویل که خلبان است به نقاط مختلف جهان منتقل میشود

بازیگران

 

گفتگو با کارگردان:

 

(چگونه انسان شامپانزه شد؟)

نویسنده:میشل کانگ

ترجمه : پریا لطیفی خواه

نقل از :روزنامه شرق

***********************

«خیزش سیاره میمون ها»، دومین فیلم روپرت وایات است که در اولین فیلمش، «فراری حرفه ای»، به جزئیات نقشه فرار از زندان گروهی از محکومان پرداخته بود و در فیلم تازه اش به سراغ تعدادی از نخستی ها رفته که از بند انسان ها می رهند. در این فیلم که بازگشتی است به مجموعه فیلم های «سیاره میمون ها»، جیمز فرانکو نقش دانشمندی را دارد که به دنبال درمانی برای بیماری آلزایمر می گردد. اما ستاره واقعی فیلم که سزار نام دارد، میمون دست پرورده شخصیت جیمز فرانکو است که در واقع با بازی اندی سرکیس -متخصص اجرای اینگونه نقش ها با فناوری موشن کپچر- و با کمک شرکت جلوه های ویژه بصری «وتا دیجیتال» ساخته شده است. ما پیش از نمایش «پیدایش سیاره میمون ها» در جشنواره کامیک-کان و اکران عمومی فیلم در تاریخ 5 اوت (14 مرداد) با روپرت وایات گفت و گو کردیم.


-بعد از «فراری حرفه ای»، محصول 2008، در دومین فیلم تان خیلی از سینمای مستقل فاصله نگرفته اید؟

+ هر فیلمسازی پسزمینه ساختن آثار مستقل را نیز دارد. من خوش شانس بودم که زود توانستم تخته پرش را پیدا کنم. «فراری حرفه ای» با بودجه 2 میلیون دلار ساخته شد و واضح است که این فیلم در مقیاسی متفاوت تولید شده است. جالب است که روند ساختن این فیلم هم مانند قبلی است، منتها تعداد افراد درگیر در آن به مراتب بیشتر است. از این لحاظ مشکلی با کار نداشتم. مشکلم فقط درک این نکته بود که چطور وقتی یک نفر کشتی به این عظمت را هدایت می کند، فقط یک نفر است مثل سایر خدمه کشتی. انتخاب دستیارها و معاون ها خیلی مهم است چون نمی شود یک تنه با همه کارها سر و کله زد. در مورد فیلمبرداری از بازی ها به روش کپچر، ون قبلاً چنین کاری نکرده بودم، مجبور بودم به سرعت یاد بگیرم که چطور از آن فناوری استفاده می کنیم. مجبور بودم نکات جنبی مربوزط به استفاده از این روش را هم یاد بگیرم. مثلاً هر وقت که می خواستم موقعیت دوربین را تغییر بدهم، روندی طولانی را باید طی می کردم تا همه اشیاء پیرامون دوربین سر جای خودشان قرار بگیرند و اطمینان حاصل می کردم که دوربین های شاهد نیز کارشان را درست انجام می دهند. ان فرایند بسیار زمان بر بود بنابراین کسب آمادگی یک نکته کلیدی بود.

تولید فیلم خیلی سریع انجام شد؟

+ بله، مخصوصاً وقتی مقایسه کنید با «آواتار» که تولیدش چهار سال طول کشید. من در ماه ژانویه 2010 (دیماه 1388) سر این کار آمدم و در آوریل (فروردین 89) پیش تولید را شروع کردم. در ماه ژوئن (خرداد) فیلمبرداری را شروع کردیم و فیلمبرداری را در سپتامبر (شهریور) به پایان بردیم  و بعد از آن هم مشغول مراحل فنی شدیم. همه افرادی که درگیر این فیلم بودند، تا پایان کار، هفت روز هفته و 18 ساعت در هر روز کار کردند. در ابتدا تاریخ 24 ژوئن (3 تیر) برای اکران در نظر گرفته شده بود ولی با آنکه خیلی زود به مراحل فنی رسیدیم، همه ما متوجه شدیم که برای تکمیل فیلم به زمان بیشتری نیاز داریم. چون یک فرایند طولانی لازم بود که افراد، از جمله خود من، به درکی از این فناوری برسند. خم رنگرزی نداشتیم که فیلم را آماده و بی نقص از داخلش بیرون بیاوریم. هر یک از نماها باید شش یا هفت پروسه را طی می کرد، از همان میمون اولیه شروع می کردیم و بعد او را پویانمایی و به یک میمون انیمیشن تبدیل می کردیم که نورردازی شده بود. بعد باید موهای تنش را اضافه می کردیم و برایش چشم می گذاشتیم و پرداختش می کردیم. وقتی قرار است 900 نما داشته باشید که انیماتورها حرکات انسان ها را می سازند، کار به اندازه کافی مشکل می شود، اما مشکلات ما بسیار بیشتر از آن بود. شامپانزه ها مثل اندی سرکیس نیستند. وقتی اندی چین به پیشانی و ابروهایش می انداخت، ترسیده به نظر می رسید، اما وقتی قرار بود این حالت چهره در یک میمون ترس را القا کند که ابروهای ضخیم تری دارد، همین حالت ممکن بود تهدید کننده و هراس آور به نظر برسد. بنابراین مجبور می شدیم طراحی مجدد انجام بدهیم که خیلی وقتمان را می گرفت. فکر می کنم حدود 900 نما و 1100 تا 1200 نمای جلوه های ویژه داشتیم.

یا امکان فیلمبرداری بر فراز مدلی از پل گلدن گیت به جای فیلمبرداری در یک صحنه بسته آزادی عمل بیشتری به شما می داد؟

+ داشتن امکان فیلمبرداری از بازی ها در فضای باز هم برای من تازگی داشت و هم برای شرکت وتا. این شرکت که بهترین اجرا کننده این نوع جلوه ها در تمام دنیا است هم به اندازه من توانست از این کار یاد بگیرد. ما باید یک «حجم» را در صحنه بیرونی فیلمبرداری زنده می ساختیم. فیلمبرداری در صحنه ای که طولش به 300 فوت می رسد، کار عظیمی است. تدارکات این صحنه چالش بزرگی است. شاید بپرسید چند بار (به علت مشکلات فنی) نمایی که فیلمبرداری کردیم خراب شد. اگر از من می پرسید، هیچ خرابی پیش نیامد. البته شاید یکبار به علت مشکلات فنی متوقف شدیم. واقعاً نتیجه خوبی است ولی البته یک خرده توقع را بالا می برد و آدم را لوس می کند. دیگر وقتی کوچکی تأخیری پیش می آمد، پیش خودم فکر می کردم: «چرا ما معطل شده ایم؟» (می خندد.) حسن بزرگ دیگر کار با وتا این بود که بیشترین تمرکز را  بر داستان و داستانگویی داشتم و کار با فناوری را به عهده خودشان گذاشته بودم. آنها عاشق کار با بازیگران و فیلمسازان هستند و فقط به فناوری نچسبیده اند، بلکه به دنبال استفاده از فناوری برای ساختن چیزی هستند که از لحاظ روایی متقاعد کننده باشد و کار پشت صحنه آنها را به خصیت هایی کاملاً ملموس تبدیل کند. زیبایی بازی گرفتن به روش کپچر در همین است و این یک روش انقلابی است. برای اولین بار در تاریخ سینما، ما می توانیم نقش شخصیت هایی را بازی کنیم که خودمان نیستند. مثل این است که بتوانیم بدنمان را به قالب یک عروسک خیمه شب بازی ببریم.

در صفحه ویکیپدیای شما نوشته شده که دوست ورنر هرتزوگ هستید.

+ خود من هم چند وقت پیش این مطلب را دیدم. فکر می کنم یکی از دوستانم یا یک نفر دیگر این را به عنوان شوخی نوشته است. به نظر من کار هرتزوگ واقعاً معرکه است اما متأسفانه خودم هرگز با او برخوردی نداشته ام.

                                   منبع: وال استریت جورنال

 


 

تعداد بازدید از این مطلب: 5785
موضوعات مرتبط: سینمای غرب , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یک شنبه 9 آذر 1393 ساعت : 10:44 بعد از ظهر | نویسنده : م.م
نقدی برفیلم :(خیزش سیاره میمونها)
نظرات

نقد فیلم :  

خیزش سیاره میمونها

Rise of the Planet of the Apes 

منبع : سایت نقدفارسی

کارگردان : Rupert Wyatt

نویسندگان : Rick JaffaAmanda Silver

بازیگران : James FrancoAndy SerkisFreida Pinto

خلاصه داستان : ماده‌ای که به منظور کمک به بهبود مغز انسان ساخته شده بود، بر روی یک میمون آزمایش می‌شود و از آن موجودی با هوشمندی بالا می‌سازد که رهبری گروهی از میمونها را بر عهده می‌گیرد...


 

images/stories/rooz/naghd/monkey/riseoftheplanetoftheapesmovie.jpg

 

 

منتقد: جیمز براردینلی 

 

خیزش سیاره میمونها تلاش کمپانی فاکس برای زنده کردن پروژه اقتباسی موفقی است که سالها قبل امتیاز آن را از انتشارت Livre de Poche برای کتاب سیاره میمونها خریداری کرده بود. اولین فیلم اقتباسی از این اثر پرفروش در سال ۱۹۶۸ به اکران در آمد. سپس سریالی تلویزیونی از روی آن ساخته شده و نهایتاً در سال ۲۰۰۱ ، Tim Burton نسخه دیگری از آن را به بازار عرضه کرد که با استقبال نسبتاً خوبی نیز مواجه شد. زمان داستان فیلم به قبل از نسخه ۱۹۶۸ بازمیگردد و در عین حال بسیاری از ماجراهای اضافه شده در نسخه تلویزیونی را نیز حدف کرده است. اما نکته جالب توجه این است که فیلم هیچ ارجاعی به نسخه Tim Burton نمیدهد. داستان ظهور سیاره میمونها به شکلی پرداخته شده است تا نحوه پیدایش میمون هوشمند و سیاره ای را که Charlton Heston (بازیگر نسخه اصلی) روی آن پا گذاشت را توضیح دهد و بتوان در آینده پروژه های دنباله سازی متعددی را بر اساس آن کلید زد. در واقع نگاه کمپانی فاکس در این پروژه کاملاً تجاری، هوشمندانه و آینده نگر است. ولی متاسفانه این هوشمندی در ساخت خود فیلم چندان دیده نمی شود.

images/stories/rooz/naghd/monkey/new-rise-of-the-planet-of-the-apes-poster-63483-00-470-75.jpgخیزش سیاره میمونها داستان نحوه شکل گیری یک نوع آخرزمان را بازگو میکند. منتهی به صورتی ناقص و عجولانه! بطوری که تنها پیامی تلگرافی در انتهای فیلم به بیننده میگوید که "و انسانها همگی از میان خواهند رفت..." (که البته دلیل خوبی برای ساخت سری بعدی در آینده خواهد بود). شاید بتوان گفت که فیلم سعی دارد مقصود اصلی خود را به صورت استعاری و نه مصداقی منتقل کند. صحنه هایی هرچند کوتاه، از یک سو به موضوع چالش ها و تعصبات نژادی می پردازد و از سویی دیگر از اینکه انسان سعی دارد جا پای خدا بگذارد و موجوات را دستکاری کند، انتقاد کرده و هشدار می دهد. حال آنکه در نسخه اصلی (سیاره میمونها) به موضوع اول به شکل کاملتری پرداخته میشود و فرانکنشتال نوشته Mary Shelly نیز در توضیح موضوع دیگر بهتر عمل میکند.

images/stories/rooz/naghd/monkey/rise-of-the-planet-of-the-apes-20110706112833126_640w.jpgبه گمان من نقش میمونها (شانپانزه، گوریل و ..) در فیلم بهتر از انسانها شخصیت پردازی شده است. جای سوال است که چرا کارگردان کار Rupert Wyatt بر روی این موجودات غالباً کامپیوتری بیشتر تاکید کرده است. آیا با توجه به موضوع اصلی داستان، این یک نکته مثبت است یا منفی؟ در هر صورت با اینکه بسیاری از صحنه ها از جمله اشتباهات مکرر دانشمندی به نام ویل رادمن (با بازی James Franco ) در راستای همین نوع شخصیت پردازی قرار دارد ولی میمونها فیلم بجز Caesar (میمون اصلی) تنها نقشهای حاشیه ای و کم اهمیت دارند.

images/stories/rooz/naghd/monkey/rise_of_the_planet_of_the_apes_bridge_2011_a_l.jpgبسیاری از اتفاقات فیلم ظهور سیاره میمونها برگرفته از نسخه اصلی و دنباله سازی آن (مخصوصاً سریالها) است. برای کسانی که داستان را میدانند، فیلم تنها یک اقتباس ساده و تکراری است ولی برای کسانی که تا بحال اسم "سیاره میمونها" را نیز نشنیده اند، فیلم بنظر شروعی موفق برای یک پروژه دنباله سازی است. ولی متاسفانه این کپی برداری تکه تکه از آثار پیشین، فیلمی مستقل و منسجم را نتیجه نداده است. در واقع انگار که در پایان فیلم همه چیزی متوقف میشود و هیچ توضیحی بیشتری در مورد بسیاری از شخصیتها و اینکه چه چیز در انتظار جهان آینده خواهد بود داده نمیشود. در مورد فیلمی مانند Harry Potter and Deathly Hallows Part one بیننده از روی عنوان متوجه میشود که حتماً قسمت دومی وجود دارد که به سوالات بی پاسخ در قسمت اول جواب دهد. ولی در اینجا هیچ ضمانت محکمی برای ساخت قسمت دوم در کار نیست.

images/stories/rooz/naghd/monkey/000000000samsung-i9001-galaxy-s-plus.jpgبا توجه به بازی ضعیف James Franco نامزدی وی برای اسکار بعید بنظر میرسد. او شاید در بازی در ساختار درام تخصص داشته باشد ولی با فیلمهای صرفاً سرگرم کننده مانند این نمیتواند دل تماشاگران معمول و سطحی سینما را بدست بیاورد. او در فیلم نقش دانشمندی را بازی می کند که سعی دارد درمانی برای آلزایمر، بیماری که پدرش (با بازی John Lithgow) نیز از آن رنج میبرد پیدا کند. ولی نهایتا به دارویی میرسد که مانند شمشیری دو لبه است. از یک سو هوش میمونی آزمایشگاهی را افزایش میدهد و از سویی دیگر ویروسی است مرگبار برای انسان. روزی بر اثر یک اتفاق این ویروس در میان انسانها بخش میشود . البته شایات ذکر است که زمان زیادی در فیلم به نحوه ی رشد این همه گیری اختصاص داده نمی شود. از سویی دیگر ویل به همراه دوست دختر جانورشناس اش کارولاین آرانها (با بازی Freida Pinto فیلم میلیونر زاغه نشین) بچه شانپانزه ای دستکاری شده بنام سزار (Andy Sirkis با مقدار زیادی گریم و جلوه های کامپیوتری!) را بزرگ میکنند. تا اینکه بخاطر عملی خشونت آمیز او را در قرنطینه ی میمونها به همراه تعداد زیادی شانپانزه، گوریل و غیره قرار میدهد. در آنجا مورد اذیت و آزار یکی از مسئولان و پسرش قرار میگیرد تا حدی که مصمم میشود به همراه دیگر میمونها گروهی را تشکیل داده، فرار کنند و سپس ....

images/stories/rooz/naghd/monkey/watch-rise-of-the-planet-of-the-apes-online.jpgخیزش سیار میمونها بیشتر فیلمی داستان محور است تا یک ژانر ماجرایی سرگرم کننده برای تابستان. تعداد صحنه های زد و خورد مانند نبرد انسانها و میمونها بر روی پل گلدن گیت که بخوبی از کار درآمده است، بسیار کم است. فیلمبرداری Andrew Lesnie در اکثر صحنه ها نظیر اولین نما که دوربین به درون جنگل آفریقایی شیرجه میرود، هنرمندانه و زیباست. صحنه پردازی نیز بسیار قوی است بطوری که بیننده بخوبی غرق عناصر دیداری، جلوه های ویژه، انفجارها و تصویرهای سه بعدی فیلم میشود.

images/stories/rooz/naghd/monkey/rise-of-the-planet-of-the-apes005.jpgالبته بسیاری از تصاویر فیلم به کمک گرافیک کامیپوتری ساخته شده که اغلب آنها به خوبی در کنار باقی تصویر واقعی قرار گرفته و مصنوعی بنظر نمیرسند. Andy Serkis که بازی در نقش کینگ کنگ را نیز کارنامه دارد با این کار مهارت خود را باز هم به اثبات رسانده است. بازی او در نقش سزار شباهت زیادی به کینگ گنک و گالوم ارباب حلقه ها دارد. این نحوه بازی به شانپانزه اجازه میدهد تا به صورت باور پذیری در مقابل شخصیت انسانی بازی کند تا حدی که سزار به تنها شخصیتی در فیلم تبدیل میشود که بینندگان با او همزادپنداری میکنند. البته نکته فنی جالب توجه و عجیب این است که بازی نقش میمون توسط یک انسان در حالی که شخصیتهای حیوانی به صورت سه بعدی خلق شده اند، چگونه انجام شده است؟!

ضعف عمده ظهور سیاره میمونها این است که قسمتی از یک داستان بلندتر (مانند سریال) به نظر میرسد تا یک فیلم کامل. سکانسهای بسیار خوبی مانند نبرد بر روی پل و تشکیل یک گروه اجتماعی توسط سزار وجود دارد اما تعداد نقشهای حاشیه ای زیاد است و تنها چند صحنه که شخصیتهای حیوانی در آن حضور ندارند، خوب از کار درآمده است. در کل باید گفت که فیلم حس کنجکاوری بیننده را برای دیدن ادامه داستان در دنباله بعدی تحریک میکند ولی نه تا حدی که برایش لحظه شماری کند.

منبع : نقد فارسی

مترجم: بهروز آقاخانیان

 

 

 

 

 

 

  •  
تعداد بازدید از این مطلب: 5747
موضوعات مرتبط: سینمای غرب , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یک شنبه 9 آذر 1393 ساعت : 9:1 بعد از ظهر | نویسنده : م.م

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد

اطلاعات کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آخرین مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
درباره ما
تقدیم به عزیز سفرکرده ام (فاطمه) .گرچه ناگهان مراتنها گذاشتی ولی به دیداردوباره ات امیدوارم،درلحظه موعودی که ناگهان میآید. --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- د رقرونی هم دور وهم نه چندان دور( ایران )باوجود نشیب و فراز های تاریخی بسیارش در بازه های زمانی مکرر،همواره ابرقدرتی احیا شونده و دارای پتانسیل و استعدادبالا برای سیادت برجهان بود .کشورما نه تنها از نقطه نظرقابلیتهای علمی و فرهنگی ،هنری ،ادبی و قدرت نظامی یکی از چندتمدن انگشت شماری بود که حرف اول را دردنیاهای شناخته شده ی آن زمانها میزد، بلکه در دوره هائی طلائی و باشکوه ،قطب معنوی و پرجلال و جبروت جهان اسلام نیز بشمار میرفت . در عصر جدید که قدرت رسانه بمراتب کارآمد تر از قدرت نظامیست باید قابلیتهای بالقوه و اثبات شده ایرانی مسلمان را برای ایجاد رسانه تعالی بخش،درست و کارآمدبه همه یادآوری نمودتا اراده ای عظیم درهنرمندان ما پدید آید درجهت ایجاد (سینمای متعالی)و پدیدآوردن رقیبی متفاوت و معناگرا برای سینمای پوچ ،فاسد و مضمحل غرب و شرق نسیان زده و بالاخص " غول هالیوود"که برکل جهان سیطره یافته است.شاید بپرسید چرا سینما؟...جواب این است : سینما تاثیر بخش ترین رسانه در عالم است و باآن میتوان وجود معنوی انسانها را تعالی دادویا تخریب کرد...و متاسفانه تخریب کاریست که در حال حاضر این رسانه با عمده محصولات خودبه آن همت گماشته است و تک و توک محصولات تعالی بخش آن همیشه در سایه قراردارندو بخوبی دیده نمیشوند چون جذابیت عام ندارندو قادر به رقابت با موج خشونت و برهنه نمایی موجودنیستند. دادن جذابیت و عناصر لذت بخش نوین و امتحان نشده بدون عوامل گناه آلود به محصولات تصویری بگونه ای که بتواند بالذات ناشی از محصولات سخیف و ضد اخلاقی رقابت نماید کاریست بس پیچیده که نیازمند فعالیت خالصانه مغزهای متفکر ومبتکراست و من فکر میکنم این مهم فقط از عهده هنرمندان و متفکران ایرانی برخواهد آمد و شاید روزی که من نباشم محقق گردد...شاید
منو اصلی
موضوعات
لینک دوستان
آرشیو مطالب
نویسندگان
پیوندهای روزانه
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 193
:: کل نظرات : 70

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 25

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 118
:: باردید دیروز : 62
:: بازدید هفته : 3508
:: بازدید ماه : 25069
:: بازدید سال : 150834
:: بازدید کلی : 654188
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان CINTELROM و آدرس cintelrom.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.